همش با خودم میگم اگه خدایی وجود داره نمیبینه بندههاش چه
حال و روزی دارن ؟ اون دختر رو نمیبینه داره چه زجری میکشه ؟
درسته بدبختی ماها خیلی جاها نتیجهی کارای خودمونه ولی مگه
نمیگن خدا مهربونه ؟ بخشندس
چرا کاری نمیکنه ؟ مگه هر کاری از دستش بر نمیاد ؟ پس چرا
همه رو ول کرده به حال خودشون ؟
نزدیکای صب به ن التماس کردم گفتم بریم بیمارستان
میگن کاری ندارن باهات اگه بریم بیمارستان خصوصی
اولش همش میگفت میترسه ولی بعد گفت به خاطر پوله
کی باید پول بیمارستان رو بده ؟ وقتی بری داخل قبل از اینکه بپرسن
چه مرگته میگن پول بریز به حساب
بیمارستان دولتی هم زنگ میزنن اطلاع میدن تا بتونن یه طوری بلاخره
دکت کنن بری پی کارت
صب زنگ زدم به همون کسی که واسش سقط کرد
اسم چندتا دارو رو گفت که بخرم واسش رفتم داروخونه گفت ۴۷۰ تومن
میشه نمونه ایرانی هم نداره که ارزونترش رو بدم بهت
نخریدم واسش اما دارم از عذاب وجدان دیوونه میشم چون ۲ میلیون
و خوردهای توی کارتم هست
چون خودمم پول لازم دارم و نمیدونم ممکنه فردا روزی چه اتفاقی
بیوفته توی این مملکت و نباید دستم خالی باشه اما از طرفی همش
میگم ن یه آدمه و داره عذاب میکشه و اگه اتفاقی واسش پیش بیاد
من خودم رو نمیبخشم که به فکرای پولای خودم بودم نه جون اون
امروز عصر میبرمش دکتر زنان
راضی شد بیاد مطب چون میدونه دیگه خطری واسش نیست اما
نمیدونم چطوری ببرمش تا اونجا
از دیروز نخوابیدم و سرم داره میترکه