loading...

اشتباهات یک دختر تنها

بازدید : 683
چهارشنبه 27 آبان 1399 زمان : 23:38

ناراحتم از آدما

از اینکه به خودشون اجازه میدن توی هر موضوع و مسئله ای

دخالت کنن و دیگران رو بر اساس برداشت‌های خودشون قضاوت

میکنن

من اینجا همیشه خودم بودم

هیچوقت اجازه ندادم کسی اینجا بهم نزدیک بشه چون ترسیدم

از اینکه از مهربونی آدمایی که اوضاعم رو میدونن سواستفاده کنم

و ناخواسته تبدیل به دوستانم بشن و ازشون توقع داشته باشم

هیچوقت کمک کسی رو قبول نکردم چون میدونستم نمیتونم به موقع

پس بدم و نخواستم کسی نفرینم کنه و فکر کنه سرش کلاه گذاشتم

به جز دیشب البته

دیشب برای اولین انقدر گیر بودم که از یکی از آدمای اینجا کمک خواستم

و ۱۱۰ هزار تومن پول واسم فرستاد و خیلی مدیونشم و با اینکه

بدون منت و چشم داشت اینکارو کرد اما توی همین چندساعت دارم

بالا پایین میکنم که چطوری زودتر پس بدم پول رو

بارها و بارها کسایی بودن که میگفت ناشناس بهم کمک میکنن و نیازی

نیست حتی مستقیم اینکارو انجام بدن ولی بازم قبول نکردم

من اینجا همیشه سعی کردم سرم توی لاک خودم باشه

اما ناراحتم از اینکه فهمیدم توی وبلاگ دیگه‌‌‌ای راجب من نوشته

بودن

قبلا هم کسی دیگه گفته بود این حرف رو

ناراحتم از اینکه منکه کاری به کسی ندارم

منکه هیچوقت از ترس اینکه چون خودم آدم بدی ام نباید اینجا

دوستی داشته باشم فاصله گرفتم از همه

منکه به خاطر اینکه به دیگران ضربه نزنم هیچوقت چیزی قبول نکردم

منکه نه از کسی سواستفاده کردم نه کسی رو گول زدم نه کانال یا

پیج اینستا معرفی کردم که از آدما برم بالا و نه هیچ کار دیگه ای

کردم اینجا چرا باید قضاوتم کنن که دروغ گو ام ؟

چرا باید آدما فکر کنن چون از کسی کمک قبول نکردم پس آدم

دروغگویی ام ؟ چرا باید فکر کنن اگه کسی واقعا مستحق

باشه باید حتما دستش رو دراز کرده باشه ؟

یعنی من اگه پول دیگران رو بگیرم و کمکشون رو قبول کنم و بعدش

پس ندم میشم آدم راست گو ؟ یعنی واقعا باید اینکارو میکردم

و حتما کمک کسی رو قبول میکردم تا بفهمن دروغ نمیگم ؟

نمیدونم

فکر میکردم حرف آدما واسم اهمیتی نداره اما از اینکه کسایی که

با اینکه من یه گوشه نشستم برای خودم و بدبختی‌هام درد میکشم

میان قضاوتم میکنن ناراحتم

من اگه دروغگو بودم بلاخره توی این چندسال باید یه سودی

میبردم از کارم و یه استفاده‌‌‌ای میکردم

دلیلی نداشت مثل احمق‌ها فقط بیام خودم رو خالی کنم بدون اینکه

کامنتی رو تایید کنم یا کامنتی بذارم یا توی این گروه‌های وبلاگ نویسی

باشم

اینا رو میگم تا خودم یادم باشه

یادم باشه هیچوقت اون حرف طوبی رو فراموش نکنم که میگفت

حتی اگه خودت باشی بازم دیگران نمیپذیرنت

اینا رو نمیگم تا کسی رو قانع کنم در مورد خودم

من توی واقعیت و توی صورتم آدما حرفشون رو تف کردن و بهم زدن

دیگه چه برسه به اینجایی که کسی من رو نمیشناسه

اما حلال نمیکنم اونایی رو که با حرفاشون و قضاوت‌هاشون توی

این روزای سخت دلم رو رنجوندن

لابد میگی باشه تو حلال نکن ترسی نیست به حرف گربه سیاه که

بارون نمیاد

اما من بارها و بارها دلم شکسته

قبلا یه جایی خونده بودم که وای به روزی که یه دل شکسته

آهی بکشه

من همینطوری هم هیچوقت نسبت به خودم حس خوبی نداشتم

و یادم نمیره چه حرفایی بیشتر منو توی خودم مچاله کرد

آخرین پست تا وقتی که بیای
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی