من همیشه حواسم بوده فاصلم رو با آدما حفظ کنم
دلیل این کار هم یکی دوتا نیست
یه وقتایی که حس میکردم حتی یه مشتری داره بهم احساس پیدا
میکنه بارهای بعدی پیشش نمیرفتم و ازش مدت زیادی فاصله میگرفتم
حالا شایدم من توهم میزدم و اشتباه میکردم اما حتی اگه احتمال میدادم
همچین چیزی باشه فاصله میگرفتم
هربار که میرفتم توی فروشگاه یا کافه یا هرجایی کار کنم حواسم بود
با کسی دوست نشم
حتی اینجا هم همیشه حواسم بوده که اجازه ندم کسی بهم نزدیک بشه
چون احتیاج دارم یه جاهایی خودم باشم
خود واقعیم
بدون دروغ و نقش و نیرنگ
وقتی کسی نزدیکم بشه مجبور میشم از چیزی که هستم دور بشم و
یه شیوای دیگهای رو نشون بدم
اینجا تنها جاییه که من خودمم
نه مجبور میشم دروغی بگم نه مجبور میشم خودم رو سانسور کنم
نه مجبور میشم ادای یه دختر خوشحال رو در بیارم
واسهی همین هیچوقت با کسی حرف نمیزنم
چون دلم نمیخواد معذب بشم
خیلی هم کم پیش میاد جوابی بدم به کسی
نه اینکه شخص خاصی باشم یا وقت نداشته باشم یا فکر کنم حالا
چه خبره اما چون همیشه خجالت میکشم از اینکه اینجا خودمم دلم
نمیخواد با کسی حرف بزنم
هیچوقت هم نشده که بخوام جواب کسی رو توی پست بدم اما الان
مجبورم در مورد یه چیزی توی پست اشاره کنم چون ادرسی ندارم
ازش تا برم واسش کامنت کنم
" خانم پ
ممنون از محبت و لطفت اما من از اون رمز شارژی که گذاشتی
استفاده نکردم و واردش نمیکنم
ادرسی نبود تا بیام اونجا و بهت بگم و امیدوارم این پست رو ببینی
و اون رمز رو استفاده کنی تا بیخودی حروم نشه
امیدوارم این کارم رو پای بی احترامینذاری یا ناراحت نشی از اینکه
محبت و هدیه ت رو قبول نمیکنم اما من واقعا عذاب وجدان میگیرم
اگه بخوام اینطوری چیزی رو به دست بیارم
خواهش میکنم خودت استفادش کن و اگه یه موقع رمز رو گم
کردی من کامنت رو نگه میدارم تا بدمش بهت
بازم ممنون از لطفت "